چند ماه پیش زن جوانی به مقر پلیس رفت و از مردی که در محله آنها اقدام به جمعآوری ضایعات میکرد شکایت کرد.
این زن در حالی که بهشدت نگران بود به افسر تحقیق گفت: یک هفته پیش از شروع سال نو، من و همسرم بعد از برگزاری یک جشن به عقد هم درآمدیم و زندگی مشترکمان شروع شد.
وی افزود: در جریان مراسم عروسی، تعداد زیادی از اقوام و آشنایانمان سر سفره عقد به ما طلا هدیه دادند و روی هم رفته حدود 20 میلیون تومان طلا در این مراسم جمع شد.
بعد از مراسم، من و همسرم زندگی مشترکمان را شروع کردیم تا اینکه چند هفته بعد، از زبان یکی از همسایهها شنیدم که میگفت دزد وارد خانه آنها شده و همه طلاهایشان را سرقت کرده است.
با شنیدن این حرفها، وحشتزده شدم و تصمیم گرفتم طلاهایی که سر سفره عقد جمع شده بود را در محل مطمئنی مخفی کنم. به همین خاطر یک روز که به خانه مادرم رفته بودم یک بالش قدیمی و کهنه را به همراه خود به خانه آوردم و در لابه لای الیاف بالش طلاجاتم را پنهان کردم.
زن جوان ادامه داد: مدتی از این ماجرا میگذشت و من که از محل اختفای طلاجاتم مطمئن بودم با خیال راحت به سرکار میرفتم تا اینکه یک روز زمانی که من در خانه نبودم و مادرم به خانه ما آمده بود، شروع به نظافت خانه کرده بود. او در جریان تمیز کردن وسایلم متوجه بالش کهنه شده و با این تصور که نیازی به این بالش ندارم، آن را داخل زبالهها انداخته و سر کوچه گذاشته بود.
بعد از این ماجرا، وقتی به خانه برگشتم و متوجه شدم مادرم بالش قدیمی را دور انداخته است، به سرعت به سراغ زبالهها رفتم اما بالش را پیدا نکردم. آن روز همه جا را گشتم اما وقتی چیزی پیدا نکردم به مردی که در محله ما ضایعات جمعآوری میکرد مشکوک شدم.
بلافاصله به سراغ او رفتم و از او درباره بالش پرسیدم اما وی مدعی شد از ماجرای بالش بیخبر است و چیزی راجع به آن نمیداند. به همین خاطر چون تصور میکنم این مرد تنها کسی است که میتواند به طلاها دست پیدا کرده باشد، به کلانتری آمدم تا از او شکایت کنم.
با اعلام این شکایت، پروندهای در این زمینه تشکیل شد و مرد ضایعات جمع کن به دستور بازپرس پرونده به دادسرا احضار شد. این مرد اما در جریان تحقیقات منکر هرگونه اطلاعی از بالش پر از طلا شد و اتهام سرقت را رد کرد.
اظهارات مرد ضایعات جمع کن در حالی بیان میشد که تحقیقات پلیسی نشان میداد وی هیچگونه سابقه مجرمانهای ندارد و به همین خاطر بازپرس شعبه 3 دادسرای بعثت، برای او قرار منع تعقیب صادر کرد.
با اعتراض شاکی به این قرار، پرونده برای رسیدگی به شعبه 1156 دادگاه بعثت ارسال شد و صبح دیروز عروس جوان در حالی که همچنان بر شکایت خود پافشاری میکرد از قاضی گیوکی خواستار رسیدگی به پرونده شد.
در ادامه دادگاه، مرد ضایعات جمع کن با انکار سرقت طلاها به قاضی پرونده گفت: من در طول زندگیام تاکنون دست به کارهای خلاف نزدهام و اتهام سرقت طلاجات این زن را رد میکنم. درست است که کار من جمعآوری ضایعات است اما دلیلی ندارد که دست به سرقت بزنم.
قاضی گیوکی نیز با توجه به اظهارات متهم اقدام به صدور رای کرد و وی را از اتهام سرقت طلاجات زن جوان تبرئه کرد.